به نقل از سایت اخبار قرآن و متون دینی ، اسلام در جهان : به گزارش خبرنگار مهر، مصطفی دلشاد تهرانی به مناسبت ماه نزول قرآن در یادداشتی به تأثیر قرآن بر جانِ مأنوسان با آن پرداخته است:
قرآن کریم کتابی خنثی نیست و به شدّت با مخاطب خود تعامل میکند. نحوۀ تعامل قرآن با مخاطب خود، تابع نوع رویکرد مخاطب با قرآن و عملکرد روی کنندۀ به آن است. قرآن کریم میتواند به حقیقت راهبری کند و بالا ببرد، و میتواند گمراه سازد و به پایین کشد، چنان که در آیۀ ۲۶ سورۀ بقره آمده است: یُضِلُّ بِهِ کَثِرًا وَ یَهْدِی بِهِ کَثِیرًا وَ مَا یُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِینَ: [خداوند] بسیاری را بدان [مَثَل] گمراه کند و بسیاری را بدان [مَثَل] راهبری نماید، و [حال آنکه] خداوند کسی جز حریم شکنان را گمراه نگرداند.
اگر انسان رویکرد مرزشکنانه، حریم شکنانه و ستمگرانه با این کتاب داشته باشد، بهرهای که میگیرد متناسب با همان رویکرد خواهد بود، و اگر رویکرد پروادارانه، حریم دارانه و مؤمنانه داشته باشد، بهرهای متناسب با همین خواهد برد، چنان که در آیه ۸۲ سورۀ اسرا آمده است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا: و آنچه از قرآن نازل میکنیم مایۀ شفا و رحمت مؤمنان است، و [لی] [قرآن] بر ستمکاران جز زیان نیفزاید.
به تعبیر ملّای روم قرآن کریم حَبْلُ الله (ریسمان خدا) و عُرْوَةُالْوُثْقَی (دستگیرۀ محکم) است، ولی با وجود این، بسیاری به سراغ آن رفته اند و به جای آنکه با این ریسمان الهی و دستگیرۀ محکم از چاه گمراهی و بداخلاقی بیرون آیند، بدتر شده، تنزّل یافته و به پایینترین مراتب گمراهی و بداخلاقی سقوط کرده اند. به آن روی کنندگان به قرآن از سرِ ستمکاری و حق ستیزی باید گفت که این ریسمان و دستگیره گناهی ندارد، اگر کسی میل به سلامت و رفتن به عوالم بالا و مراتب والا نداشته باشد.
زانکه از قرآن بسی گمره شدند
زین رَسَن قومی درون چَه شدند
مر رَسَن را نیست جُرمی ای عَنود
چون تو را سودای سربالا نبود
قرآن کریم چنان است که اگر کسی پروادارانه و مؤمنانه به سراغ آن رود و جان خود را با مفاهیم والای آن آشنا سازد و با آن اُنس یابد، او را بالا میبرد و به سلامت معنوی و بینش نورانی و گرایش متعالی میرساند. ملّای روم گوید: اگر انسان از دل مردگان بگریزد و به قرآن درآویزد و بدان اُنس یابد، چنان است که با روان پیام آوران الهی درآمیخته، با آنان همنشینی و مصاحبت نموده و به اوصاف و اخلاق آنان متصف گشته باشد، زیرا قرآن احوال و اوصاف آنان است و ایشان ماهیان دریای ذات کبریایی خداوندند؛ و اگر کسی قرآن بخواند و حقیقت آن را نپذیرد و بدان دل نسپارد و اُنس نیابد، مانند این است که پیامبران و اولیای الهی را دیده باشد، ولی از این دیدار، هیچ سود و بهرهای عایدش نشده باشد. (شرح جامع مثنوی معنوی، زمانی، ج ۱، ص ۴۲۶)
چون تو در قرآن حق بگریختی
با روانِ انبیا آمیختی
هست قرآن حالهای انبیا
ماهیانِ بحرِ پاکِ کبریا
ور بخوانی و نه ای قرآن پذیر
انبیا و اولیا را دیده گیر
قرآن کریم جان مأنوسان با خود را صیقل میزند، تاریکیهایشان را می زداید، سبک بارشان میسازد و به اخلاق انبیا متصفشان میگرداند و قدرت تمیز حق و باطل بدیشان عنایت میکند، به گونهای که در تشخیص راه درست درنمی مانند و شبههها فریبشان نمیدهد و در برابر پرسشهای دشوار زندگی، نور قرآن راهنمای آنان میگردد و پاسخهای درست و مناسب از آن دریافت میکنند تا پیوسته در مسیر حق بمانند و اخلاقی زیست نمایند.
نورِ فرقان، فرق کردی بهرِ ما
ذرّه ذرّه حق و باطل را جدا
نورِ گوهر، نورِ چشمِ ما شدی
هم سوال و هم جواب از ما بُدی