به نقل از سایت اخبار قرآن و متون دینی ، اسلام در جهان : به گزارش خبرنگار مهر، متن زیر یادداشتی است که مصطفی دلشاد تهرانی استاد دانشگاه و نهج البلاغه پژوه در مورد عدالت علوی نوشته است:
نام امیرمؤمنان علی (ع) و یاد او چنان با عدالت، عدالتخواهی و عدالتورزی پیوند دارد که چون نام او برده میشود و از او یاد میگردد، این امور نیز مطرح میشود. به تعبیر جُرج جَرداق مسیحی: «امام علی، صدای عدالت انسانیت» است.
پیشوای عدالتخواهان و عدالتورزان، همه زندگی خود را در راه عدالت انسانی طی کرد که جز بدان نمیتوان راه کمال آدمیان را فراهم ساخت. آن حضرت خود در این باره فرمود: «اللّهُمَّ إِنَّکَ تَعْلَمُ أَنَّهُ لَمْ یَکُنِ الَّذِی کَانَ مِنَّا مُنَافَسَةً فِی سُلْطَانِ وَ لاَ الْتِمَاسَ شَیْءٍ مِنْ فُضُولِ الْحُطَامِ، وَلکِنْ لِنَرُدَّ الْمَعَالِمَ مِنْ دِیِنِکَ، وَ نُظْهِرَ الاِْصْلاَحَ فِی بِلاَدِکَ، فَیَأْمَنَ الْمَظْلُومُونَ مِنْ عِبَادِکَ، وَ تُقَامَ الْمُعَطَّلَةُ مِنْ حُدُودِکَ.» نهج البلاغه، کلام ۱۳۱
خدایا! تو خوب میدانی که آنچه از ما رفت، نه به خاطر رغبت و رقابت در قدرت بود، و نه از دنیای ناچیز خواستنِ زیادت. بلکه میخواستیم نشانههای دین تو را بازگردانیم، و در شهرهایت اصلاح را آشکار سازیم، تا بندگان ستمدیدهات را ایمنی فراهم آید و حدود ضایع ماندهات اجرا گردد.
برترین حدود، اجرای عدالت است، و آن هم عدالتی برای انسان و در خدمت انسان تا زمینه رشد و کمال او را فراهم سازد. امام علی (ع) در این راه پیشتاز و پیشواست، و آموزههای آن حضرت در این عرصه بیمانند و راهگشاست؛ و این آموزهها در نهجالبلاغه، در قامتِ برترین واژگان و والاترین معانی جلوهگر است.
عدالت در نهجالبلاغه
مباحث عدالت در جای جای نهجالبلاغه خود را مینمایاند و چنان برجستگی دارد که این مجموعه را چونان کتاب عدالت انسانی میشناساند، زیرا اغلب آموزههای به یادگار مانده از امیرمؤمنان علی (ع) یادگار دوران حکومت آن حضرت است که بهطور عمده درباره عدالت یا مرتبط به آن است، و نیز در آن بخشِ اندکِ به یادگار مانده از دوران پیش از حکومت حضرت نیز، سهمی وافر درباره عدالت و عدالتخواهی است.
عدالت معیار همه چیز
عدالت در اندیشه و سیره امام علی (ع) مایه قوام هر چیز و معیاری است بیجایگزین در خدمت انسان تا همه چیز بدان به درستی برپا گردد، و همه چیز با آن سنجیده شود، به گونهای که در صورت نبودن عدالت، هیچچیز در زندگی انسانی به درستی برپا نباشد، و هیچ امری قابل سنجش صحیح نگردد، که عدالت مایه حیات هر چیز و مبنای راستی، درستی و استواری آن است، و با رخت برداشتن عدالت، برای هیچ چیز حیاتی و قوامی نمیماند: «الْعَدْلُ مِلاَکٌ.» (غررالحکم) عدالت ملاک است. «الْعَدْلُ حَیَاتٌ.» (همان) عدالت حیات است.
«إنَّ الْعَدْلَ مِیزَانُ اللهِ سُبْحَانَهُ الَّذِی وَضَعَهُ فی الْخَلْقِ، وَ نَصَبَهُ لاِِقَامَةِ الْحَقِّ، فَلاَ تُخَالِفْهُ فِی مِیزَانِهِ، وَلاَ تُعَارِضْهُ فِی سُلْطَانِهِ.» (همان) بیگمان عدالت، ترازوی خدای سبحان است که آن را در میان خلق خود نهاده و برای برپا داشتن حق، نصب کرده است. پس برخلاف ترازوی او عمل مکن و با قدرتش مخالفت مورز.
عدالت در مدیریت
امیرمؤمنان علی (ع) آنگاه که سخن از مدیریت به میان میآورد، نخستین چیزی که بدان توجّه میدهد، قرار گرفتن هر کس، بر اساس شایستگیهایش، در جای مناسبش است، و این مفهوم عدالت در این حوزه است. «أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهذَا الاَْمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِاللهِ فِیهِ.» مردم! سزاوارترین کس به زمامداری کسی است که بدان تواناتر باشد، و در آن به فرمان خدا داناتر.
قرار دادن و قرار یافتن هر چیز در جای خودش مفهومی اساسی و کارساز در تحقق عدالت است. این مفهوم از عدالت که مفهومی کهن از عدالت است، بدین معناست که هر چیز و هر کس، در هر حوزه و جایگاهی، آنجا قرار گیرد که بایسته و شایسته آن است، چنانکه امام علی (ع) در اینباره فرمود: «اَلْعَدْلُ یَضَعُ الاُْمُورَ مَوَاضِعَهَا.» (نهج البلاغه، حکمت ٤٣٧) عدالت کارها را بدانجا مینهد که باید.
ملّای روم در بیان این مفهوم چنین سروده است:
عدل چه بْوَد؟ وضع اندر موضعش
ظلم چه بْوَد؟ وضع در ناموقعش
عدل چه بْوَد؟ آب دِهْ اشجار را
ظلم چه بْوَد؟ آب دادن خار را
عدل وضع نعمتی در موضعش
نه به هر بیخی که باشد آبْکَش
ظلم چه بْوَد؟ وضع در ناموضعی
که نباشد جز بلا را منبعی
این مفهوم در تمام سخنان و عملکرد عدالتخواهانه امیرمؤمنان علی (ع) لحاظ شده است، و تلاش امام (ع) در حکومت خود بر این بوده است که همه چیز در جای خود قرار گیرد. پاسداشت این مفهوم از عدالت، هر چیز را به سامان میآورد، و خیانت در آن، همه چیز را به نابسامانی میکشاند.
مساوات و تفاوت در مفهوم عدالت
عدالت در آنجا که سخن از حقوق عمومی و قرار گرفتن در برابر قانون و بهرهمندی از فرصتهای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است، به مفهوم مساوات و برابری است؛ و آنجا که سخن از حقوق شخصی و مراتب و ملاحظه توانمندیهای گوناگون است، به مفهوم تفاوت و تناسب حقها است. امیرمؤمنان علی (ع) به شدّت به این امر توجّه داشت و تلاش میکرد که این مفاهیم در جای خودش به درستی شناخته گردد و پاس داشته شود، چنانکه در نامه خود به اَسْوَد بن قُطْبَه، سردار سپاه حُلْوان، فرمود: «فَلْیَکُنْ أَمْرُ النَّاسِ عِنْدَکَ فِی الْحَقِّ سَوَاءً، فَإِنَّهُ لَیْسَ فِی الْجَوْرِ عِوَضٌ مِنَ الْعَدْلِ.» (نهج البلاغه، نامه ۵۹) پس باید کار مردم در آنچه حق است، نزد تو یکسان باشد، که ستم را با عدل عوض ندهند.
امام (ع) فرمان داده است که در آنچه حقوق مردم و حقوق عمومی شمرده میشود، عدالت به معنای مساوات است، و جای هیچگونه تفاوت نیست، که در صورت تفاوتگذاری، ستم بر آنان است.