به نقل از سایت اخبار قرآن و متون دینی ، اسلام در جهان : به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده دوم: آزادی و آزاداندیشی
در مسیر اندیشه، دامها و لغزشگاههایی مانند عادتها، بدعتها و خرافههای فکری قرار دارند که رهایی از آنها لازمه اندیشه خالص و سودمند است. شتاب زدگی، سهل انگاری و برخورد عجولانه با مسائل فکری، عادتی نامطلوب است که ما را به کجفکری میرساند. عادت به پذیرش سخن مهتران بدون توجه به عمق آن عادتی نامیمون است.
پذیرش و تکرار آداب بیهوده و تقلید بیش از نیاز نیز مخل تفکر صحیح است. از آنها مهمتر خرافههایی است که چونان علف هرزههای کنار جوی، در کنار عقاید ناب دینی ظاهر میشوند، مانند عقیده به نحوست ۱۳ در بین ما و عدد ۶ میان اروپاییها و باور به جبر و قسمت و پیشانی نوشته و امثال آن در زندگی روزمره.
از دیدگاه قرآن، پیامبر (ص) آمده است تا این خرافهها و یاوه ها را از پای اندیشه انسانها باز کند و او را سبک بار آماده پرواز روح و تعالی جان کند،؛ «وَیضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیهِمْ» (و بار سنگین و زنجیرهای گران از دوش آنها بردارد). در این باره در بیان آیه ۱۵۷ سوره اعراف در تفسیر نمونه، به رهایی از زنجیر جهل و نادانی از طریق دعوت پیگیر و مستمر به علم و دانش و زنجیر انواع تبعیضات و زندگی طبقاتی اشاره شده است.
تفسیر نور هم میگوید: («اصر»، به معنای نگهداری و محبوس کردن است و به هر کار و تکلیف سخت و دشوار که انسان را از فعّالیت باز دارد گفته میشود، چنانکه به عهد و پیمان و کیفر نیز گفته شده است. «اغلال»، جمع «غل»، به معنای زنجیر، شامل عقاید باطل، خرافات، بتپرستی، بدعت و سنّتهای دست و پاگیر جاهلی میشود.) و روشن است که باور جامعه جاهلیت به اثرگذاری خدایان موهوم و بتها در آمدن باران و روزی و اثر قربانی کردن حتی انسان برای کسب نعمت و لطف بتان از جمله گرفتاریهای ذهنی و تحجرهای فکری، از جمله مصادیق غُل و اغلال و اِصر بشمار میروند.
شاید امروزه هم باور بی پایه به برتری یا نجات بخشی یک فرهنگ یا تمدن یا گروهی از انسانها نوعی خرافه بر دست و پای اندیشه و و پیشرفت آن باشد. خلاصه اینکه برای ورود به بهشت آزاداندیشی، عبور از آتشگاه جهالت و خودبرتربینی و یکسونگری و تعصبات فرقهای و طایفهای لازم است.