به نقل از سایت اخبار قرآن و متون دینی ، اسلام در جهان : به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده ششم: تفکر در آیات آفاقی و انفسی و وحیانی
یکی از ویژگیهای قرآن کاربرد یک کلمه در معانی مختلف و کاربرد کلمات ظاهراً مترادف در معانی متمایز است که از آن به عنوان وجوه و نظایر قرآن یاد میکنند. مثلاً بشر در قرآن گاهی به معنای نوع آدمی به کار رفته «قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یوحَی إِلَی» و گاهی به معنی پوست انسان «لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ».
ازجمله نظایر قرآنی مفهوم اندیشه است که کلمات فکر و عقل و تدبر و تفقه و نظر و حتی رأی، ذیل آن قرار میگیرند و مفاهیم نزدیک به هم دارند، البته قرآن پژوهان، بهره برداری قرآن از این کلمات در معانی متفاوت را از زیباییها و بلکه اعجاز قرآن میدانند که بحث جداگانه ای میطلبد. اگر بحثهای گذشته و قواعد پیشین اندیشه قرآنی را نیز دنبال کرده باشید دریافته اید که اندیشه مورد نظر ما اعم از تفکر و تعقل دانسته شده. عنوان قاعده ششم هم بر این اساس، تفکر قرار داده شد: تفکر در آیات و آثار و افعال و اقوال خداوند.
در مجموع، معرفت قرآنی آیه محور است، زیرا انسان محدود، از شناخت خدا ناتوان است، اما شناخت آثار و نعمتهای الهی در توان و بلکه وظیفه آدمی است. بنابراین تفکر در آیات آفاقی (مخلوقات عالم جن و انس و مادیات و مجردات) و انفسی (حقایق درون انسان) و وحیانی (آیات و سور قرآن) بخش مهمی از اندیشه قرآنی را تشکیل میدهد.
حال، نکته مهم در تمایز مفهومی تفکر از نظایر آن است. تفکر از ریشه فکر است به معنای جریان انتقال ذهن و روان انسان از دانستهها به سوی ندانستهها به منظور شناخت آنها. پس تفکر پویشی پیوسته و جریانی معنوی در درون ماست که با تکیه بر معلومات پیشین به تولید دانش جدید منتهی میشود. حکیم ملاهادی سبزواری میگوید: الفکر حرکة الی المبادی و من مبادی الی المرادی. پس انسان متفکر، خلاق و مولد است، حال آن که هیچ مخلوق دیگری چنین هنر و قابلیتی ندارد. حال ببینید انسان بی تفکر را چه میتوان نامید؟!
تفکر مقدماتی نیاز دارد که از طریق حواس انسانی به خصوص دیدن و شنیدن حاصل میشود و چون تفکر وظیفه انسان است انجام مقدمه آن یعنی به کارگیری مسئولانه چشم و گوش و سایر جوارح نیز واجب و لازم است: «إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا» (اسراء/۳۶) و اگر از این گوش و چشم بهره برداری مطلوب نشود، انسان به جرگه غافلان میپیوندد که بد مقامی است! توصیف قرآن چنین است: برای دوزخ، کثیری از جن و انس را گردآوردیم که با دلهایشان تفقه نمیکنند و با چشمانشان نمیبینند و با گوشهایشان نمیشنوند. آنان بسان چهارپایانند بلکه گمراهتر و آنان همان غافلانند. (اعراف/۱۷۹)
در سایه تفکر، اندیشه پویاتر و پیشروتر میشود و دچار توقف نمیگردد. از اینجاست که دکارت فیلسوف فرانسوی میگفت من فکر میکنم، پس هستم.