به نقل از سایت اخبار قرآن و متون دینی ، اسلام در جهان : به گزارش خبرنگار مهر، در سلسله یادداشتهایی که پیش روی شماست قواعد اندیشه در قرآن و به تعبیری قواعد اندیشه قرآنی توسط مصطفی عباسی مقدم استاد علوم قرآن دانشگاه کاشان از متن آیات استخراج شده است. از آنجا که اندیشه و تعقل در قرآن جلوههای بسیار و آثار سرشار دارد، منظور ما انواع و شاخههای مختلف آن یعنی هرگونه عقلورزی، تأمل، فکر، تعمق، آینده نگری و عاقبت اندیشی را شامل میشود. منظور از قواعد هم قانونمندیها و ضوابطی است که بر اندیشه مومنانه در پرتو قرآن احاطه دارند.
رهبر معظم انقلاب اسلامی در محفل انس با قرآن کریم در نخستین روز ماه مبارک رمضان، که امسال به دلیل کرونا به صورت ویدئوکنفرانس برگزار شد، به بحث قواعد قرآن برای زندگی انسان پرداختند.
و اینک بیانی مختصر از این قواعد:
قاعده نهم اندیشه قرآنی: بصیرت
از نظر قرآن، انسان علاوهبر آگاهیهای ظاهری که با خواندن و گوشدادن و دیدن بهدست میآورد، آگاهیهای درونی و باطنی نیز دارد که به آن بصیرت گویند. بهعبارتی گاهی با حواس خود، بهخصوص با چشم سر میبینیم و میفهمیم و گاهی بهچشم دل میبینیم و آگاهی مییابیم. تقریباً همه انسانها به شهود و تجربه شخصی، نمونهها و آثار دیدن با چشم دل را پذیرفتهاند و اهلعرفان در این مسیر پیشتازند. اما تفاوت این است که دیدههای چشم دل چندان قابلاثبات و انتقال به دیگران نیستند، مگر آنکه با یافتههای چشم سر تلفیق شوند.
اما بصیرتی که قرآن بهعنوان یک ارزش و مطلوب مطرح میکند، بینشی عمیق و همهجانبه است که هم توسط حواس آدمی تأیید میشود و هم ازسوی دل و مشاعر درونی او. شاهد روشن آن اینکه بصیرت از ریشه بصر مشتق شده که بهمعنای چشم است و فعل بَصَرَ یعنی دیدن و نقطه مقابل آن عما یا کوردلی است. پس انسان بصیر پس از طی مرحله دیدن و حس کردن، وارد عرصه جدیدی از بینش و آگاهی میشود که به آن بصیرت گویند، ولی آنکه فاقد بصیرت است و از منظر قرآن، «اعمی» قلمداد میشود، به مرحله آگاهی و بینش نمیرسد و سطحینگری او را در این سخن مولا علی میبینیم: «إنَّ الدَّنیا مُنتَهی بَصَرِالأعمی؛ همانا دنیا آخرین حدِ میدان دیدِ افراد کوردل است.» (غررالحکم، ۲/۶۵۵)
حال اگر بخواهیم جایگاه بصیرت در سپهر اندیشه قرآنی را روشن کنیم باید گفت بصیرت در میان روشها و مقدمات اندیشه، مقدمهای قابلاطمینان و بلکه ارزشمندترین تکیهگاه اندیشه محسوب میشود، چراکه در برابر ظاهربینی، زودباوری و سطحینگری قرار میگیرد. انسانهای زودباور و سطحینگر همان هَمَجرِعاع و توده ناآگاهی هستند که بهسادگی فریب ادعاهای پرطمطراق و تبلیغات پرزرقوبرق را میخورند یا در اثر هوای نفس دچار خودفریبی میشوند، درحالیکه اهل بصیرت در مواجهه با حوادث عجیب و افکار پیچیده بهخصوص فتنهها و وسوسههای نفس و شیطان، ضمن بررسی و موشکافی مساله با نگرشی ژرف و چندسویه، و صدالبته با توکل بر خدای خویش، به راهحل میرسند و هرگز بازیچه بازیگران انحرافانگیز یا دنیاطلب نمیشوند.
در سوره یوسف آیه ۱۰۸ دعوت پیامبر و یارانش برمبنای بصیرت معرفی شده: «قُلْ هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُوا إِلَی اللَّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی: بگو این طریقه و راه من است که من و هرکس پیرو من است، برپایه بصیرت و بینایی بهسوی خدا دعوت میکنیم.» تفسیر نمونه اینگونه معنا میکند: من این راه را بیاطلاع یا از روی تقلید نمیپیمایم، بلکه «از روی آگاهی و بصیرت، خود و پیروانم» همه مردم جهان را به سوی این طریقه میخوانیم.
تفسیر نور میگوید: مردم را چشمبسته و بدون آگاهی نباید به انجام کاری ترغیب کرد. «عَلی بَصِیرَةٍ». در این راستا (قَالَ علیهالسلام کُنْ فِیالْفِتْنَةِ کَابْنِ اللَّبُونِ لَا ظَهْرٌ فَیُرْکَبَ وَ لَا ضَرْعٌ فَیُحْلَبَ) حکمت ۱ نهجالبلاغه درباره روش برخورد با فتنهها میگوید: در زمان فتنه مانند ابناللّبون (بچه شتر نر که دو سالش تمام شده و مادرش بچهای را که پس از آن زاییده، شیر میدهد) باش که نه پشتی دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر دوشند (هنگام فتنه و تباهکاری طوری رفتار کن که فتنهجویان در جان و مال تو طمع نکنند و از تو سوءاستفاده نکنند).
از طرفی، قران آیات و بیانات خود را بصائر (بصیرتها و آگاهیهای عمیق) میداند: هَذَا بَصَائِرُ لِلنَّاسِ وَهُدًی وَرَحْمَةٌ لِّقَوْمِ یوقنون. این (قرآن و شریعت آسمانی) وسایل بینایی و مایه هدایت و رحمت است برای مردمی که (به آن) یقین دارند.(جاثیه :۲۰)
امامصادق (ع) در باب اهمیت بصیرت فرمود: اَلعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیرهٍ کَالسّائِرِ عَلی غَیرِ طَریقٍ، فَلا تَزیدُهُ سُرعَهُالسَّیرِ اِلاّ بُعداً؛ کسی که بدون «بصیرت» عمل میکند، همچون روندهای است که در بیراهه میرود؛ پس هرچه سریعتر رود، از مقصد دورتر میشود. (تحفالعقول، ص ۳۶۲)
چگونه بصیرت را تقویت کنیم؟ این گوهر ارزشمند باطنی وقتی حاصل میشود که انسان رنج مطالعه و پیجویی حقایق و دقت در امور هستی را به جان بخرد و از سستی و ترس و احتیاط در کشف حقایق پرهیز کند.
امامعلی (ع) مقدمات بصیرت را چنین معرفی میکند: فَإنَّما البَصیرُ مَن سَمِعَ فَتَفَکَّرَ وَ نَظَرَ فَأبصَرَ وَانتَفَعَ بَالِعَبرِ؛ انسان بصیر کسی است که بشنود و بیندیشد، نگاه کند و ببیند و از عبرتها بهره گیرد. (میزانالحکمه، ح ۱۷۳۲) نیز علی (ع) فرمود: مَنِ اسْتَقْبَلَ الْأُمُورَ أَبْصَرَ (غررالحکم و دررالکلم، ص ۵۷) هر که از قبل پیشبینی کند و به پیشواز کارها برود و نسبت به امور دوراندیش باشد، بینش و بصیرت یابد. امامکاظم (ع) نیز فرمود: تفقهوا فی دینِالله فَأنَّ الفِقهَ مِفتاحُ البَصیرةِ وَ تَمامُ العِبادَةِ؛ «در دین خدا تفقه و کاوش کنید، چراکه فقه و فهم دین، کلید بصیرت و کاملکننده عبادت است.» (بحارالانوار، ج ۱۰، ص ۲۴۷) و آخرین و مهمترین عامل بصیرت، تقواست که در این آیه به ظرافت اشاره شده و به فراست فهمیده میشود: إِنَّ الَّذِینَ اتَّقَوْا إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنَ الشَّیْطَانِ تَذَکَّرُوا فَإِذَا هُمْ مُبْصِرُونَ. (اعراف/۲۰۱)
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و پاداش و کیفر او) میافتند و (در پرتو یاد او، راه حق را میبینند و) ناگهان بینا و بصیر میشوند. جمله فاذا هم مبصرون، بسیار قابلتامل است و درونی بودن این آگاهی و شبهالهامی و سریعبودن آنرا میتواند برساند.